99 مرکز ثقل یک جامعه - شیعه مذهب برتر Shia is super relegion
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند سبحان، مال را به کسانی که دوست دارد و یا دشمن دارد می بخشد؛ولی دانش را جز به کسی که دوست دارد نمی بخشد [امام علی علیه السلام]

رهبر در راس جامعه قرار دارد و مرکز ثقل اندیشه‏ها، طرح‏ها و پیشنهادها. 

 در حقیقت، آخرین مرجع براى تجزیه و تحلیل، جمع بندى و اتخاذ تصمیم است. از این جهت خود به اراده نیرومندى نیازمند است تا پس از بررسى تمام جوانب، تصمیمى قاطع بگیرد. او باید از هر نوع تردید و دو دلى بپرهیزد و با اعتماد و اتکال به ذات مبارک خداوندى، نظر نهایى خود را اعلام کند و در پیگیرى و اجراى آن بکوشد. آیات و روایات معصومین( ع) حاکى از توجه فراوان به این اصل از اصول مهم رهبرى است. خداوند متعال در قرآن کریم، پس از امر به مشورت به پیامبر اکرم( ص) مى‏فرماید:

«و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوکل على الله‏» (1)؛ در کارها با آنان مشورت کن، اما هنگامى که تصمیم گرفتى (قاطع باش) و بر خدا توکل کن.‏»

مقصود آیه:هر چند در همه امور باید با اهل فن و تخصص مشورت کرد و دیدگاه‏هاى شایسته آنان را در نظر گرفت و محترم شمرد، اما تصمیم نهایى بر عهده رهبر است و اوست که باید پس از پى بردن به موضع حق و آگاهى از درستى راه، بدون هیچ شک و تردیدى قاطعانه تصمیم بگیرد و عمل کند.

پیامبر اکرم (ص) در جنگ احد پس از مشورت با یاران و تصمیم به جنگ با کفار در بیرون از مدینه، قاطعانه عمل مى‏کند. به طورى که پس از ابراز پشیمانى اصحاب در پاسخ مى‏فرماید: «هنگامى که پیامبرى زره مى‏پوشد، شایسته نیست آن را از تن به در کند تا زمانى که با دشمن به نبرد بپردازد.» (2)

حضرت على (ع)نیز در جنگ نهروان بعد از اتمام حجت ‏بر خوارج با قاطعیت عمل مى‏کند به گونه‏اى که فقط عده معدودى از خوارج مى‏توانند از صحنه جنگ بگریزند.

حضرت حسین بن على( ع) هم پس از تصمیم به قیام و تشخیص امر خدا و احساس وظیفه براى مبارزه با دستگاه غاصب یزید، قاطعانه وارد عمل مى‏شود، به طورى که درخواست افراد مخلص و بزرگوارى مانند ابوبکر عمر بن عبدالرحمن مخزومى، عبدالله بن عباس،ومحمد بن حنفیه نیزنمى‏توانند او را از تصمیمش منصرف سازند و او با اراده‏اى استوار، حرکت الهى خویش را براى رسیدن به اهداف والا و مقدسش آغاز مى‏کند.

قاطعیت ‏حضرت حسین بن على ( ع)در خطبه معروفش در مکه مکرمه به هنگام خروج از آن مکان مقدس کاملا نمایان است. او در این هنگام مى‏فرماید:«مرگى که سرنوشت فرزندان آدم شده، همچون گردنبند بر گردن دختر جوان برازنده و زیباست. چنان به دیدار گذشتگانم مشتاقم که یعقوب در اشتیاق دیدار یوسف؛ براى من مصرع و مقتلى اختیار کرده‏اند که با عشق و افتخار با آن رو به ‏رو مى‏شوم هم اکنون اعضاى پیکر خویش را به چشم مى‏نگرم که آن را گرگ‌هاى بیابان در منطقه‏اى بین نواویس و کربلا پاره پاره مى‏کنند و روده‏هاى تهى و شکم‏هاى گرسنه خود را از آنها پُر مى‏سازند. گریز از روزى نیست که با قلم مشیت پروردگار به نگارش در آمده است. خشنودى خدا، خشنودى خاندان پیامبر است. در برابر آزمایش او پایدارى مى‏کنیم و در برابرآن پاداش مقاومت کنندگان را به دست مى‏آوریم.‏» (3)

***********

1- سوره آل‏عمران، آیه 159.
2- جعفر سبحانى، فروغ ابدیت، ج 2، ص 453.
3- ناسخ التواریخ، ج 2، ص 120.





::: شنبه 88/11/17 ::: ساعت 8:47 عصر ::: ردپای دوستان: ردپا